نگرانیهایی که در زمینه رشد جمعیت و اسکان آنها در شهرها وجود دارد، بسیاری از موضوعات کلیتر و دغدغههای گستردهتر در شهرها را پنهان کرده است. رشد سریع جمعیت و گرایش مردم به شهرنشینی، تقاضای فزایندهای را برای تهیه مسکن به دنبال داشته که این موضوع، مشکلات عدیدهای در زمینه توسعه شهری به وجود آورده است. ناتوانی در پاسخگویی مطلوب و مناسب به این مسئله، وضعیت نامطلوبی را به صورت بیمسکنی، بدمسکنی و تنگمسکنی برای بسیاری از اقشار جامعه به همراه آورده است.
بعد اقتصادی ساختمان
مسکن به عنوان یکی از نیازهای نخستین بشر، ابتداییترین سؤالی بوده که انسان سعی در یافتن پاسخی مناسب و معقول برای آن داشته است، اما همیشه در برنامهریزیهای ملی با مسکن نه به عنوان محلی برای آسایش ساکنان در ابعاد عینی و ذهنی، بلکه به عنوان یک مشکل اقتصادی و فقط از این بعد برخورد شده است.
ساختمانهای توی چشم
سازندگان و تولیدکنندگان مسکن آزاد به دلیل اینکه به دنبال فروش سریع و بازگشت سرمایه خود هستند، سعی در هرچه بیشتر مطرحکردن خود در محله مسکونی و نمایشی متمایز از بنای خود دارند و بههمیندلیل یکی از دلایل عمده ناهماهنگی نمای ساختمانها در سطح شهر هستند.
تعریف نما
نما در لغتنامه دهخدا به معنای صورت ظاهری هر چیزی، آنچه در معرض دید و برابر چشم است، منظره خارجی بنا و عمارت، قسمت خارجی ساختمان و نماسازی، فن روسازی ساختمان و ساختن نمای عمارت است. در سالهای اخیر پس از مطرحشدن دوباره اهمیت فضاهای عمومی و ارزش زندگی شهری، نما اهمیت دوبارهای یافته است. نما در عمل درون ساختمان را از بیرون و فضای خصوصی را از فضای عمومی جدا میکند. نما حاکی از موقعیت فرهنگی سازندگان ساختمان و نشانگر میزان نظم طرح ساختمان، امکانات و ذوق تزئین و خانهآرایی طراح و مالک است
تأثیر اجتماعی نمای ساختمان
بنابراین وجوه پشت و جلو ساختمان از یک طرف دارای نمود اجتماعی و از طرف دیگر نمود مشخص ساکنان خود است، بههمیندلیل نمای هر ساختمان باید هم با فضای عمومی همبستگی داشته باشد و هم بتواند حجم داخلی ساختمان را نشان دهد. نمای هر ساختمان در مجموعه شهری که در آن حضور دارد، مؤثر است و این تأثیر را به بدنه خیابانها یا میدانها که در آن قرار گرفته است، انتقال میدهد. اگر به نمای ساختمان واحدی، بدون درنظرگرفتن نمای دیگر ساختمانها فکر شود، همگونی نمای شهری در کلیت از بین میرود. تناقض بین جنبه شهری و بیان فردی نما در صورتی میتواند از بین رود که ساختمان جزئی از شهر در نظر گرفته شود و ارتباطات آن با محیط اطراف چندجانبه باشد.
نمای رو به کوچه و خیابان باید تابع عوامل همبستگی بین نماهای اطراف باشد اما درعینحال براساس ترکیبی از اجزای مختلف برحسب عملکرد، ابعاد و مصالحشان شخصیت خاص خود را دارد.
راهکارهای ساده برای یک نمای خوب
نما در واقع یک سطح صاف و تخت نیست، بلکه آن سطح انتقالی بین فضای داخل و خارج است که با عقبنشستگی و پیشآمدگی، تراس و ... با فضای داخل مسکن ارتباط پیدا میکند. برای اینکه نمای ساختمان حریم خصوصی ساکنان خود را حفظ کند باید نسبت به خیابان بستهتر و محفوظتر باشد. نمای ساختمان باید به دنبال خلق یک کلیت هماهنگ به وسیله تناسب خوب پنجرهها، بازشوهای در، سایبان و محدوده سقفها، سازه عمودی و افقی، مصالح، رنگ، عناصر تزئینی و... باشد. پنجرهها همواره با دیگر عناصر دیوار، سطوح باز و بسته، تیره و روشن، صاف و ناهموار را به وجود میآورند.
تناسب عناصر
جداسازی عناصر افقی و عمودی تأثیری کلی در نما دارد. تناسبات عناصر ساختمان لازم است با کل ابعاد ساختمان مطابقت داشته باشد. برای مثال، در ساختمانهای کوتاه عریض، ابعاد عرضی غالب خواهد بود. در ساختمانهای بلند عناصر باریک برتری خود را نشان میدهند. در، پنجره و نعل درگاه تأثیر خاصی در نما میگذارند. ناودانها، سایهبانها، پیشآمدگیهای سقف و بالکنها سایههای خاصی روی نما ایجاد میکنند. تفاوت سطحها باید در نما مشخص باشد. برای مثال، بین طبقه همکف، سایر طبقات و طبقه انتهایی باید یک تفاوت اساسی وجود داشته باشد. ترکیب کلی نما در واقع نظم در این تفاوتهاست.
هماهنگسازی نما
عناصر اصلی نما مثل پنجره، در، سطوح و محدوده پایانی سقف و ... در شکل، رنگ و مصالحشان با یکدیگر اختلاف دارند. این عناصر معناهای متفاوتی دارند. مثلا نمیتوان بالا و پایین پنجره و در را با هم همردیف کرد. اگر ارتفاع این بازشوها یکسان نباشد، میتوان از ضرایب مشترک یا رنگهای یکسان استفاده کرد. نسبتهای هندسی نقش تعیینکنندهای در هماهنگسازی ظاهر نما دارند. میتوان پنجرهها را در گروههای کوچکتر ترکیبشده که شکل مشخصی را ایجاد میکنند، دستهبندی کرد. نماها میتوانند از نظر مصالح نیز با یکدیگر متفاوت باشند. مصالح نما در رنگ، شکل، زبری و خشنی نما تأثیر میگذارد. مصالح بومی نشان میدهد نما مربوط به چه منطقهای نیست.
هماهنگی با نمای همسایه
یکی از عوامل ضروری در هویت نما، تعیین محدوده نما است. نمایی میتواند در طرح خود موفق باشد که به این سؤالها پاسخ دهد. محدوده عمودی جانبی ساختمان کجاست؟ خط پایانی افقی ساختمان چگونه است و مرز ساختمان در آسمان به چه شکل است؟ انتهای ساختمان چگونه به پایان میرسد؟ گوشههای ساختمان چه وضعی دارد؟ اگر ساختمان همسایه دارد، ارتباط آن با نمای ساختمان فعلی با نمای همسایه چگونه به پایان میرسد؟ گوشههای ساختمان چه وضعی دارد؟ اگر ساختمان همسایه دارد ارتباط با نمای همسایه چگونه است و اگر در فضا قطع میشود، این ارتباط چگونه است.
محدودههای افقی ساختمان عبارتاند از: نقطه اتصال به آسمان (محدوده پایانی ساختمان)، نقطه اتصال به زمین (محل نشستن ساختمان بر زمین) و پوشش ساختمان مثل بام و شیروانی، محدوده پایانی ساختمان باید معنای اتمام ساختمان را با خود داشته باشد و طبقه همکف ساختمان را با خود داشته باشد و طبقه همکف ساختمان باید مفهوم نشستن ساختمان بر زمین را برساند. طبقه همکف باید در محدوده قد افراد کشش لازم را براي عابر پیاده و بیننده ایجاد کند.